استاندارد، نمایانگر انضباط و انسجام فعالیتهای فکری، فرهنگی و اجتماعی هر جامعه است.
در هر حوزهای که استاندارد وجود دارد، نظم، یادگیری و همزبانی نیز حضور دارد؛ و هرجا که فقدان آن احساس شود، توسعه به حرکتی پراکنده و ناپایدار بدل میشود.
در جهان امروز، استانداردهای مسئولیت اجتماعی شرکتی دیگر صرفاً مجموعهای از الزامات یا توصیههای اخلاقی نیستند؛ بلکه بهمنزلهی زبان مشترک توسعه میان بنگاههای اقتصادی، جوامع محلی و ذینفعان متعدد عمل میکنند.
در صنعتی چون نفت، که در قلب حساسترین معادلات اقتصادی و زیستمحیطی کشور جای دارد، این استانداردها میتوانند مسیر تازهای از توسعهی هوشمند، پایدار و انسانی را رقم بزنند.
رویکرد استراتژیک به مسئولیت اجتماعی، نه در سطح شعار بلکه در ساحت تصمیم و عمل، میتواند زنجیرهی ارزش شرکت را گسترش دهد، رقابتپذیری را افزایش دهد و منافع بلندمدت را در قالب اعتماد عمومی و سرمایهی اجتماعی تثبیت کند.
چنین نگاهی، فراتر از اطاعت صرف از قوانین، به معنای درک مسئولیت بهعنوان سرمایهای پایدار است؛ سرمایهای که بازگشت آن نه فقط در ترازنامه مالی، بلکه در تراز وجدان اجتماعی و فرهنگی نیز قابل مشاهده است.
بر پایهی نظریهی اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC)، مسئولیت اجتماعی تعهدی داوطلبانه است؛ تعهدی به ادارهی فعالیتهای اقتصادی به شیوهای مسئولانه و پاسخگو در برابر جامعه.
اما این تعهد سطوحی دارد:
در سطح نخست، مسئولیت اجتماعی در قالب نیکوکاری شرکتی (Corporate Philanthropy) بروز میکند؛ سطحی که اگرچه ارزشمند است، اما الزاماً به توسعهی زنجیرهی ارزش نمیانجامد.
در سطح دوم، مسئولیت اجتماعی به مثابهی مدیریت ریسک (CSR as Risk Management) جلوهگر میشود؛ جایی که شرکت با پیشبینی بحرانها، ارتقای استانداردهای کار، رعایت حقوق بشر و حفظ پایداری اقتصادی، از بروز آسیب جلوگیری میکند.
و در سطح سوم، مسئولیت اجتماعی به معنای خلق ارزش (CSR as Value Creation) است؛ یعنی جایی که شرکت با تعریف پروژههایی اثرگذار و خلاق، نه تنها برای خود که برای جامعه و ذینفعانش نیز ارزش میآفریند.
در این سطح است که پروژههای نفتی میتوانند فراتر از مرزهای فنی و مالی حرکت کنند و در حافظهی اجتماعی مردم، بهعنوان کنشهایی اثرگذار و بهیادماندنی ثبت شوند.
پروژههایی که بازگشت اعتباری و معنوی دارند، بیآنکه نیاز به خلق ارزش مازاد داشته باشند؛ زیرا در ذات خود حامل ارزش مشترکاند.
امروز، مفهوم مسئولیت اجتماعی بیش از هر زمان دیگر سیال و پویاست.
فرصتهای اجتماعی میتوانند در بستر شبکههای اجتماعی، تحول دیجیتال و اشکال نوین ارتباطی متولد شوند.
اما در این میان، پرسشی اساسی باید همواره پیش چشم مدیران و تصمیمگیران باشد:
«آیا منابعی که صرف میکنیم واقعاً اثربخشاند؟ آیا به درستی و بر پایهی استانداردهای مدیریتی بهکار میروند؟»
تحول در مسئولیت اجتماعی شرکتی، سفری است که از سه ایستگاه میگذرد:
استراتژی، زنجیرهی ارزش، و توسعهی پایدار.
در این مسیر، شرکتها میآموزند که فرصتهای اجتماعی، در حقیقت فرصتهای توسعهی پایدار خودشان هستند.
در نهایت، باید گفت که استانداردهای مسئولیت اجتماعی، زبان توسعهی کسبوکارها هستند.
اگر این زبان مشترک میان شرکتها و جامعه شکل نگیرد، توسعه به حرکتی شلخته و گسسته بدل میشود؛ و هر گسستی، در نهایت راه پیشرفت را میبندد.
در روزگار بحران — چه در هیاهوی جنگ و چه در تنهاییِ روزهای کرونا — آنچه ما را به هم پیوند داد، زبان مشترک همدلی و مسئولیت بود.
درست همان زبانی که امروز، در قالب استانداردهای مسئولیت اجتماعی، میتواند پیوندی دوسویه و ماندگار میان صنعت و جامعه بسازد؛ زبانی برای رشد، اعتماد و بقا.
انتهای پیام
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید