naftkhabar-header-2k

یاداشت

پایداری؛ روایتِ مراقبت در جهانِ بی‌تاب

۲۷ مهر ۱۴۰۴ | ۱۲:۵۹

0
0
پایداری؛ روایتِ مراقبت در جهانِ بی‌تاب

به قلم نازیلا حقیقتی ؛ 



در روزگاری که جهان با شتاب مصرف می‌شود—از منابع طبیعی تا سرمایه‌های انسانی—بازگشت به مفهوم «پایداری» دیگر یک انتخاب نیست، یک ضرورت است. پایداری در ژرف‌ترین معنا، تمرینی است برای مراقبت: مراقبت از زمین، از انسان، از زمان، و از معنای زیستن.
پایداری و به‌ویژه توسعه‌ی پایدار، سه‌بعدی و زمان‌مند است؛ گذشته، حال و آینده را در پیوندی آگاهانه می‌بیند.
از گذشته می‌آموزد تا میراث طبیعی و فرهنگی حفظ شود؛
در حال به‌دنبال تعادل میان رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی و سلامت زیست‌محیطی است؛
و نسبت به آینده احساس مسئولیت دارد تا نسل‌های بعد نیز از فرصت زیستنِ شایسته برخوردار باشند. توسعه‌ی پایدار یعنی «زندگیِ امروز، بی‌آن‌که حقِ زندگیِ فردا را بسوزانیم.»

از پرستش تا پایداری؛ ریشه‌های فرهنگیِ ایرانی

در فرهنگ ایرانی، «پرستیدن» به معنای مراقبت کردن بود، نه صرفاً عبادت.
آتش‌پرستی یعنی نگهبانی از روشنایی و گرما، و آب‌پرستی یعنی پاسداری از پاکی و زندگی.
از همین‌رو، پیش از آن‌که از غرب واژه‌ی «پایداری» را بشنویم، با آن زیسته‌ایم.
فرهنگ ایرانی، فرهنگ مراقبت است—مراقبت از هستی، از خاک، از عناصر، از انسان.
در سرزمین ما، پایداری از دل پرستش برخاست؛
پرستشی نه از جنس ستایش، که از جنس مراقبت.

مسئولیت اجتماعی؛ چهره‌ی انسانیِ پایداری

مسئولیت اجتماعی صرفاً پروژه‌ای تزئینی یا کمک‌محور نیست؛


بلکه درک اثر رفتار سازمانی بر انسان و طبیعت و پاسخ‌گو بودن در برابر آن است.
در این نگرش، سازمان‌ها باید یاد بگیرند چگونه زیست کنند، نه فقط چگونه تولید کنند.
هر تصمیم اقتصادی، هر خط تولید، و هر تغییر سیاست،اثری دارد که دیر یا زود به جامعه و محیط‌زیست بازمی‌گردد. پایداری یعنی دیدن این چرخه و مسئول ماندن در برابر آن.

از نگاه سطحی تا درک بازنگرانه

باید در نظر داشته باشیم پایداری نسخه‌ی آماده ندارد. هر منطقه، هر زمان و هر جامعه، پاسخ خاص خود را می‌طلبد.
پس نمی‌توان با یک «راه‌حل واحد» جهان را ترمیم کرد.
پایداری نیازمند نگاهی بازنگرانه است

نگاهی که زمان، مکان و انسان را درهم می‌تند و دوباره می‌فهمد.
این نگاه نه محصول تکنیک، که حاصل تأمل و مشارکت است.
پایداری یعنی پرسیدنِ مداوم از خود:
«برای چه می‌سازیم؟ برای که می‌سازیم؟ و با چه هزینه‌ای برای جهان؟»
سه محورِ درهم‌تنیده
در فلسفه‌ی پایداری، سه محور هرگز از هم جدا نمی‌شوند:
انسان: عزت، آموزش، سلامت و عدالت
مکان: منابع، فرهنگ محلی، تنوع زیستی
زمان: تداوم، یادگیری، آینده‌نگری
هیچ‌یک را نمی‌توان قربانی دیگری کرد.
هیچ عدالت اجتماعی بدون احترام به طبیعت پایدار نیست، و هیچ پیشرفت اقتصادی بدون آینده‌نگری دوام نمی‌آورد.

چرخه‌ی زنده‌ی پایداری


پایداری یک مسیر تکرارشونده است:
فهم موقعیت → هم‌فکری با جامعه → اقدام با احترام → بازنگری و یادگیری

این چرخه هرگز پایان ندارد، زیرا جهان همواره در حال تغییر است.
پایداری یعنی انعطاف، یادگیری، و بازسازی مداومِ راه.
پایداری و مسئولیت اجتماعی در جوهر خود تمرینی‌اند برای بازگشت به مفهومِ مراقبت. مراقب زمین بودن، یعنی مراقب انسان بودن. و مراقب انسان بودن، یعنی پاسداری از آینده.
در جهانی که از مصرف و فراموشی لبریز است، شاید بازگشت به همین واژه‌ی کهن نجات‌بخش باشد:
پرستیدن، به معنای مراقبت.


#نفت خبر
لینک کوتاه

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید