در صنعت نفت ایران، پروژههای مسئولیت اجتماعی (CSR) اغلب در قالب اقداماتی ملموس و قابل مشاهده تعریف میشوند: ساخت مدرسه، بازسازي زمين هاي ورزشي، یا درمانگاه ها.
اما در پسِ این تعهدات عمراني، پدیدهای آرام در حال شکلگیری است که در ادبیات پایداری جهانی از آن با عنوان Green Hushing — سکوت سبز — یاد میشود؛
شرکتهاي نفتي، گازي، پالايشي و پتروشيمي، در ظاهر کار درست را انجام میدهند؛ اما در عمل از گفتن، سنجیدن و پاسخ دادن به نتایج کارشان پرهیز میکنند. نه از سر فروتنی، بلکه از سرِ ترس، از دلِ ساختارهای ناپایدار، و از بسترِ فرهنگی که هنوز شفافیت را تهدید میپندارد، نه فرصت. این سکوت، الزاماً از بیتوجهی نمي-آيد؛ گاه ریشه در ساز و كارهايي دارد که برای گفتوگو و گزارشدهی اجتماعی هنوز شکل نگرفتهاند، یا از نگرانی نسبت به برداشتهای نادرست و قضاوتهای زودهنگام تغذیه میکند. وضعيتي كه به جاي يادگيري، محافظه كاري مي آفريند.
دارایی ساخته میشود، اما چرخهی مسئولیت ناقص میماند
در ذهن بسیاری از مدیران، «پروژهی موفق» همان چیزی است که بتوان آن را دید و لمس کرد: ساختمانی تازه، جادهای آسفالت شده، یا تجهیزاتی بهروز. در چنین ذهنیتی، دارایی فیزیکی معادل با اثر اجتماعی گرفته میشود.
اما تجربههای جهانی نشان میدهد که مسئولیت اجتماعی درست از جایی آغاز میشود که پروژه پایان مییابد — از لحظهی بازبینی، ارزیابی و گفتوگو با ذینفعان.
پرسشهایی از این دست میتوانند مسیر یادگیری را روشنتر کنند:
آیا مدرسهای که ساخته شد، ماندگاری دانش را افزایش داد؟
آیا درمانگاهی که تجهیز شد، عدالت سلامت را تقویت کرد؟
اگر سازوکار مشخصی برای ارزیابی اثرات اجتماعی وجود نداشته باشد، چرخهی مسئولیت در همان نقطهی تحویل دارایی متوقف میشود. پروژه، بهجای آنکه تجربهای زنده برای سازمان و جامعه باشد، در قالب یک «اقدام انجامشده» ثبت میشود؛ و در سكوت ديوارهاي سفيد بي آن كه بياموزد يا اثر بيافريند مبهوت مي ماند.
چرا گفتوگو دربارهی مسئولیت اجتماعی دشوار است؟
۱. نگرانی از برداشت نادرست
در فضایی که گزارشدهی ممکن است با انتقاد يا ضعف عملكرد اشتباه گرفته شود، تمایل به سکوت بیشتر میشود. حال آنکه گزارشدهی_يعني اجازه دادن به ارزيابي_، ابزاری برای یادگیری و بهبود است، نه قضاوت.
۲. نبود سازوکار بومی گزارشدهی CSR
در حوزههایی مانند تولید و HSE، شاخصها و استانداردها مشخصاند؛ اما در زمینهی اجتماعی، هنوز الگوی بومی و منسجمي برای گزارشدهی و ارزيابي وجود ندارد.
۳. ویژگیهای خاص صنعت نفت
ماهیت حساس، فنی و گستردهی این صنعت باعث شده تعامل با جامعهی محلی و نهادهای مدنی گاهی کمتر از سایر بخشها باشد. گذار از این وضعیت، نیازمند آموزش، اعتمادسازی و نهادسازی تدریجی است.
۴. تعارض میان روایت رسانهای و واقعیت میدانی
پروژههای اجتماعی معمولاً با عنوان «اقدامات شاخص» معرفی میشوند. طبیعی است که در چنین فضایی، طرح نقاط ضعف يا نواقص دشوار باشد. با اینحال، شفافیت تدریجی میتواند به بلوغ برند و افزایش اعتماد عمومی منجر شود.
دارایی میماند، اما فرصت یادگیری از دست میرود
وقتی گزارشدهی و گفتوگو در مسیر پروژه تداوم نمییابد، جامعهی محلی نمیداند سهم واقعي اش از پروژه چه بوده، ذینفعان نمیدانند اثر آن مثبت بوده یا نه، و خودِ شرکت نیز چیزی از تجربهی خود نمیآموزد.
در ظاهر، سازهها باقی میمانند؛ اما آنچه مهمتر است — اعتماد، مشارکت و يادگيري اجتماعی — نیاز به مراقبت مداوم دارد.
گامهای پیشنهادی برای عبور از سکوت سبز
1.از پروژه تا فرآیند
مسئولیت اجتماعی نباید با افتتاح تمام شود؛ باید با گفتوگو و گزارش ادامه یابد. پروژهای که گزارش ندارد، نیمهکاره است.
۲. چارچوب گزارشدهی بومی
حتی اگر الزام ملی وجود ندارد، میتوان در سطح منطقهای يا بين شركتي، الگوی داوطلبانهی گزارشدهی و ارزيابي CSR را طراحي کرد. الگويي كه بر پايه واقعيت¬هاي اجتماعي، فرهنگي و زيست محيطي مناطق عملياتي صنعت نفت شكل گيرد.
۳. پاسخگویی چندجانبه
بهجای گزارش یکطرفه، گفتوگویی میان شرکت، جامعهی محلی و نهادهای مدنی صورت پذيرد. مسئولیت، در گفتوگو معنا مییابد، نه در بروشور.
۴. از سکوت سبز تا گفتوگوی سبز
نفت، اگر بخواهد پایداریاش واقعی باشد، باید از روایتهای تبلیغاتی فاصله بگیرد و به روایتهای صادقانه بازگردد — جایی که ضعفها نیز بهاندازهی دستاوردها شنیده میشوند.
در پایان، شاید بتوان گفت سکوت سبز، همان نقطهای است که صنعت نفت ایران باید از آن آغاز کند؛ از پذیرشِ اینکه ساختن کافی نیست، اگر پاسخ گفتن در کار نباشد.
انتهای پیام
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید