نفت، تنها مایع سیاهرنگی نیست که از اعماق زمین میجوشد. نفت، روایت فشردهی تاریخ یک ملت است؛ ثروت، طمع، توسعه، تباهی، شکوفایی و گاه، خیانت. و آنچه بیش از خود نفت میتواند ملتی را بسوزاند، فساد است. فسادی که اگر به اسم مصلحت در لباس مناقصه و مصوبه، در تار و پود ساختارهای سازمانی نفوذ کند، جز خاکستر برای آیندگان باقی نمیگذارد.
در این میان، مسئولیت اجتماعی شرکتهای نفتی نه بهعنوان یک شعار روابطعمومی، بلکه چونان رسالتی انسانی و تاریخی، باید بر شانههای نظام مدیریتی این صنعت سنگینی کند. صنعتی که ریشه در خاک دارد، اما اگر وجدان نداشته باشد، به شاخ و برگ تبدیل میشود؛ بیمیوه و بیاعتبار.
فساد، تنها یک لغزش نیست؛ یک سیستم است
فساد در صنعت نفت، تنها دزدی در تاریکی یا امضای پنهان یک قرارداد نیست. فساد، ساختاریست که آرام و سیستماتیک شکل میگیرد: از جایی که یک مدیر، پاسخگو نیست؛ تا جایی که یک کارمند، دلسرد است؛ و جایی که نظارت، صرفاً «کاغذ امضا شده» است.
رانت، آن خویشاوند خاموش فساد، هنگامی رشد میکند که شایستهسالاری کنار گذاشته میشود و روابط جایگزین ضوابط میشوند. و عدم شفافیت، هوا و آبیست که این موجودات در آن زنده میمانند. در چنین فضایی، آنچه به زانو درمیآید، فقط اقتصاد نیست؛ بلکه اخلاق است.
فرهنگ سازمانی: سدی یا گذرگاهی برای فساد؟
هیچ منشور اخلاقی و آییننامهای نمیتواند کار فرهنگی اصیل را انجام دهد. فرهنگ سازمانی در صنعت نفت، اگر بر پایه اعتماد، شفافیت، گفتوگو، و گزارشگری آزاد بنا نشود، به مرور، خود تبدیل به لایهای جدید از محافظهکاری میشود.
یک فرهنگ سازمانی سالم، یعنی جایی که «سوتزنان» مورد حمایتاند نه تنبیه؛ جایی که مدیران از نقد نمیهراسند و کارکنان، خود را مالک شرکت میدانند، نه کارگر بیصدا. این فرهنگ، اولین سنگ بنای حکمرانی شرکتی درست است؛ حکمرانیای که نه بر اساس نفوذ و قدرت، بلکه بر پایه شایستگی و شفافیت استوار است.
حکمرانی شرکتی: از بخشنامه تا بنیان فکری
در ادبیات توسعه، حکمرانی شرکتی (Corporate Governance) به مثابه ساختار کنترل، هدایت و پاسخگویی در سازمانها تعریف میشود. اما در واقع، این حکمرانی چیزی بیش از فرایندهای فنیست. در صنعت نفت ایران، حکمرانی درست یعنی آنکه بداند هر امضایی که پای یک قرارداد گذاشته میشود، نه صرفاً یک معامله، که یک تصمیم ملی است.
حکمرانی درست، یعنی آنکه بداند توسعهی واقعی نه از پروژههای میلیاردی، بلکه از «اعتماد عمومی» آغاز میشود. و اعتماد، چیزی نیست که با گزارشهای تزیینی یا فیلمهای تبلیغاتی بهدست آید؛ اعتماد، نتیجهی کار مداوم اخلاقی است.
وجدانهای بیدار، قهرمانان خاموش نفت
برای اصلاح ساختار و مبارزه با فساد، ما بیش از هر چیز به «وجدانهای بیدار» نیاز داریم؛ همان کارمندان بینامی که حاضر نیستند چشم بر بیعدالتی ببندند؛ همان مدیرانی که به جای پر کردن رزومههای خارجی، دلمشغول اجرای درست مقررات داخلیاند.
در جهانی که «ذینفعان» فراتر از هیئتمدیرهاند – از مردم محلی تا نسلهای آینده – وجدان، تنها سرمایهای است که نمیتوان آن را با هیچ بودجهای جایگزین کرد.
نفت را با نور اداره کنیم
امروز، در لحظهای ایستادهایم که یا باید نفت را با نور شفافیت و اخلاق اجتماعی استخراج کنیم، یا چشم به تاریکی بسپاریم. مسئولیت اجتماعی صنعت نفت، صرفاً اهدای سبد کالا به جوامع محلی یا کاشت نهال در حاشیهی جادهها نیست؛ مسئولیت اجتماعی یعنی ساختن یک ساختار؛ ساختاری پاسخگو، شفاف، و مبتنی بر اخلاق.
و اگر روزی برسد که بشکههای نفت ایران نه فقط بوی انرژی، که عطر اعتماد بدهند، آنگاه میتوانیم بگوییم: ما نفت را با وجدان اداره کردهایم.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
اخبار مرتبط
حدود 12 ساعت قبل
حدود 15 ساعت قبل
حدود 17 ساعت قبل
حدود 17 ساعت قبل
1 روز قبل
ویدئو مرتبط
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه
رسانه