مطابق نظامنامه مسئولیتهای اجتماعی صنعت نفت، «بهبود شرایط زیست، سلامت، ایمنی و رفاه کارکنان و خانوادههای آنان» از اولویتهای اساسی تعریف شده است؛ اما با گذر سالها، این بخش بنیادین، عملاً در هیاهوی مسئولیتهای برونسازمانی رنگ باخته است.
بندهایی همچون ۴-۳ و ۳-۴ این سند، روشن و صریح از ارتقای کیفیت زندگی کاری، حمایت اجتماعی، و توسعه امنیت و سلامت شغلی سخن میگویند، اما در عمل، زیرساختهای رفاهی و انگیزشی برای نیروی انسانی صنعت نفت، همچنان در وضعیت هشدار باقی ماندهاند.
کارکنان مناطق عملیاتی از خلیج تا کویر، از سکوهای لرزان دریا تا واحدهای فرسوده خشکی، با بارِ تولید، تعمیر، ایمنی و حفاظت از سرمایههای ملی کشور، تاب آوردهاند؛ در گرمای نفسگیر جنوب، در فشار روانی شیفتهای چرخشی، در دوری از خانواده و کودکان، در انتظار پروازهایی که گاه ماهها به تأخیر میافتد.
با اینهمه، روایت آنها، روایت نجابت در سکوت است؛ کسانی که ستونهای صنعتاند، اما در سازهی رسمی مسئولیت اجتماعی، کمتر برایشان طراحی شده است.
اکنون زمان آن فرارسیده که صنعت نفت، نگاهی دروننگر و انسانیتر به خود بیفکند. راهاندازی برنامههای حمایت روانی، خدمات درمانی اختصاصی، نوسازی خوابگاهها و مراکز اقامتی، آموزش فرزندان و همسران، ارتقای معیشت و کرامت شغلی دیگر نه مزیت، بلکه الزام انسانی و راهبردی است.
فراموش نکنیم: مسئولیت اجتماعی، اگر از خودمان آغاز نشود، بیرون از دیوارهای صنعت هم پژواکی نخواهد داشت. کارکنان، شایستهاند؛ حتی اگر نجیبانه سکوت کردهاند و مسئولیت اجتماعی، اگر قرار است چهرهای انسانی از صنعت بسازد، باید از انسانهایی آغاز شود که قلب تپندهی همان صنعتاند.
انتهای پیام
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید