naftkhabar-header-2k

نفت، گاز

ملی شدن صنعت نفت؛ واقعیت‌ها و مناقشات تاریخی

۲۷ فروردین ۱۴۰۴ | ۱۵:۴۱

0
0
ملی شدن صنعت نفت؛ واقعیت‌ها و مناقشات تاریخی

سایت «نفت‌خبر» در چارچوب سیاست محتوایی خود برای بازخوانی تحولات کلیدی تاریخ معاصر ایران، مجموعه‌ای از گفت‌وگوها و تحلیل‌ها پیرامون موضوع «ملی شدن صنعت نفت» منتشر کرده است. یادداشت حاضر، تحلیلی است در امتداد همین رویکرد، با هدف واکاوی ابعاد تاریخی، سیاسی و اقتصادی این رویداد سرنوشت‌ساز و نیز بررسی زوایای پنهان یا کمتر دیده‌شده‌ای که همچنان در فضای عمومی و نخبگانی محل مناقشه‌اند.


اسحاق حیدریان، نوشت: تاریخ معاصر ایران همواره صحنه رویدادهای بزرگ و تأثیرگذار بوده است، اما شاید هیچ رخدادی به‌اندازه‌ی ملی شدن صنعت نفت در اواخر دهه‌ی ۱۳۲۰ تا امروز، محل مناقشه و بحث‌های گسترده میان موافقان و مخالفان نبوده است. این نهضت که ریشه‌های آن به سال‌های میانی این دهه بازمی‌گردد، با تشکیل جبهه‌ی ملی در آبان ۱۳۲۸، تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و در نهایت، روی کار آمدن دولت محمد مصدق در اردیبهشت ۱۳۳۰ به نقطه‌ی عطف خود رسید.

دولت مصدق با چالش‌های داخلی و خارجی متعددی روبه‌رو بود؛ از یک‌سو، درگیری با دربار و گروه‌های مخالف داخلی و از سوی دیگر، تنش با بریتانیا بر سر مسئله‌ی نفت. پس از یک سال، در تیرماه ۱۳۳۱، این دولت سقوط کرد، اما با قیام مردمی ۳۰ تیر و استعفای احمد قوام، مصدق بار دیگر به قدرت بازگشت. دولت دوم مصدق اما با بحران‌های پیچیده‌تری نسبت به دوره‌ی نخست مواجه شد و در نهایت، در مرداد ۱۳۳۲، با کودتا سرنگون گردید.


خاستگاه ایده‌ی ملی شدن نفت؛ چه کسی نخستین‌بار مطرح کرد؟

درباره‌ی این‌که چه فرد یا گروهی ایده‌ی ملی شدن صنعت نفت را مطرح کرد، نظرات گوناگونی وجود دارد. بر اساس برخی اسناد، نخستین کسی که این اصطلاح را به کار برد، رحیمیان، نماینده‌ی قوچان در مجلس شورای ملی بود؛ شخصی که تحت تأثیر جریان‌های مارکسیستی، دیدگاه‌های ضد امپریالیستی داشت. نکته‌ی قابل توجه این است که دکتر مصدق در ابتدا با این طرح مخالفت می‌کرد. او معتقد بود که شرایط کشور، به‌ویژه پس از جنگ جهانی دوم، برای چنین اقدامی مناسب نیست.

اما هم‌زمان با تشکیل فراکسیون ملی‌یون، موضوع ملی شدن نفت دوباره مطرح شد. بسیاری بر این باورند که این مطالبه به یک خواست عمومی تبدیل شده بود. مهندس حسیبی، حسین مکی و دکتر حسین فاطمی – که از نزدیک‌ترین یاران مصدق بودند – خود را مبتکر این حرکت می‌دانستند. با این حال، بسیاری دکتر فاطمی را نظریه‌پرداز اصلی ملی شدن نفت می‌دانند. از قضا، مصدق تا مدت‌ها از مخالفان ملی شدن نفت بود و در این باره با احتیاط موضع‌گیری می‌کرد.


مجلس شانزدهم؛ بستری برای تحولات مهم

مجلس شانزدهم، یکی از پرحاشیه‌ترین مجالس تاریخ ایران، بستر تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت و نخست‌وزیری محمد مصدق شد. انتخابات این مجلس که در شهریور ۱۳۲۸ برگزار شد، با اعتراضات گسترده‌ی مصدق و هواداران جبهه‌ی ملی همراه بود. آن‌ها معتقد بودند که ترکیب مجلس تحت تأثیر تقلب گسترده‌ی دربار شکل گرفته و نمایندگان سلطنت‌طلب اکثریت را در اختیار دارند، در حالی که جبهه‌ی ملی کمترین کرسی‌ها را کسب کرده است.

پس از کشمکش‌های فراوان، حاج‌علی رزم‌آرا، فرمانده‌ی باسابقه‌ی ارتش که در بحران آذربایجان نقش مهمی داشت، به نخست‌وزیری رسید. از همان ابتدا، ملی‌گرایان به مخالفت با او پرداختند و قصد داشتند دولتش را استیضاح کنند، اما اکثریت مجلس با این اقدام مخالفت کرد. علت اصلی این تقابل، تلاش دولت رزم‌آرا برای اصلاح قرارداد ۱۹۳۳ (معروف به قرارداد الحاقی) و پیشنهاد تقسیم سود پنجاه‌پنجاه بین ایران و شرکت نفت انگلیس بود؛ قراردادی که مورد قبول جبهه‌ی ملی نبود.


ترور رزم‌آرا و نقش فدائیان اسلام

دولت رزم‌آرا تحت فشار شدیدی قرار داشت. نمایندگان جبهه‌ی ملی مخالفت با قرارداد الحاقی را تشدید کردند و محمد مصدق در مجلس او را تهدید به قتل کرد. در این میان، فدائیان اسلام – یک گروه رادیکال با گرایش‌های بنیادگرایانه – نقشی کلیدی در تحولات آن دوران داشتند. این گروه که هدفش برقراری حکومت اسلامی بود، بر این باور بود که اجرای احکام شرع از هر طریقی (چه از طریق تعامل با شاه و چه از طریق ترور) مشروع است.

در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹، خلیل طهماسبی، از اعضای فدائیان اسلام، در مراسمی در مسجد شاه که به مناسبت درگذشت آیت‌الله فیض برگزار شده بود، رزم‌آرا را ترور کرد. تنها یک روز بعد، مجلس شانزدهم، قانون ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد.

نهضت ملی شدن صنعت نفت، یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران است که تأثیرات آن همچنان مورد بحث و تحلیل قرار می‌گیرد. این جنبش، حاصل تعامل و تقابل گروه‌های مختلفی بود؛ از جبهه‌ی ملی و شخصیت‌هایی مانند مصدق، فاطمی و مکی گرفته تا گروه‌هایی مانند فدائیان اسلام که با ترورهای سیاسی مسیر تحولات را تغییر دادند.

اما پرسش اساسی این است: آیا ملی شدن نفت، یک پیروزی تاریخی بود یا سیاستی پرهزینه که ایران را وارد بحران‌های شدیدتری کرد؟ پاسخ این پرسش، همچنان محل مناقشه میان پژوهشگران و تحلیل‌گران است.


اثر پروانه‌ای مصدق بر اقتصاد و سیاست ایران

نهضت ملی شدن صنعت نفت یکی از مهم‌ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران بود که پیامدهای آن هنوز در سیاست و اقتصاد کشور احساس می‌شود. دکتر محمد مصدق، با نیت ملی‌گرایانه و اراده‌ای قوی برای استقلال کشور، مسیری را در حکمرانی پیش گرفت که بیش از آنکه بر ساختارهای نهادی و دیپلماسی استوار باشد، به بسیج عمومی مردم و توده‌گرایی متکی بود. این الگو، که او در تقابل با قدرت‌های خارجی و برخی نهادهای داخلی دنبال کرد، در سال‌های پس از او نیز در اشکال مختلف تداوم یافت و تأثیر آن بر سیاست‌ورزی ایران همچنان مشهود است.

به نظر می‌رسد روشی که مصدق در پیش گرفت، همچنان بر وضعیت حکمرانی ایران تأثیرگذار است. شاید ناترازی‌های امروز در اقتصاد و نظام حکمرانی کشور، تا حدی محصول همان طرز تفکری باشد که استقلال را در تعارض با تعامل بین‌المللی تعریف کرد و اقتصاد را بیش از آنکه بر پایه تولید و توسعه پایدار بنا نهد، به سیاست‌های ضدسرمایه‌داری و غرب‌ستیزانه گره زد.


نقد و نظر پیرامون ملی شدن صنعت نفت

منتقدان ملی شدن صنعت نفت باور دارند که بخش زیادی از مشکلات امروز ایران، ریشه در ایده‌هایی دارد که در اواخر دهه ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۰ شکل گرفتند. آنان بر این باورند که سیاست‌های آن دوران به یکسان‌پنداری «استقلال با غرب‌ستیزی»، «مصادره اموال خصوصی با عدالت اجتماعی»، «سرمایه‌گذاری خارجی با سلطه بیگانگان» و «بنگاهداری دولتی با خودکفایی» منجر شد. این دیدگاه‌ها باعث شد که ایران نتواند یک الگوی متعادل از توسعه اقتصادی را در پیش گیرد.

در این میان، یکی از مهم‌ترین نظریه‌هایی که در تحلیل اقتصاد ایران مطرح می‌شود، نظریه نفرین منابع و دولت رانتیر است. این نظریه بیان می‌کند که کشورهای دارای منابع طبیعی غنی، برخلاف انتظار، معمولاً رشد اقتصادی پایدار و توسعه‌یافته‌ای را تجربه نمی‌کنند. دلیل این امر را می‌توان در کاهش قدرت رقابت در سایر بخش‌های اقتصادی، فرار سرمایه از بخش‌های مولد، ضعف مدیریتی دولت و فساد سیاسی جستجو کرد.

در ظاهر، درآمدهای عظیم نفتی می‌توانند ثروت ملی را افزایش داده و فقر و فساد را کاهش دهند، اما تجربه کشورهای دارای منابع طبیعی نشان داده که این درآمدها معمولاً دولت را به یک نهاد تنبل، غیرشفاف و غیرپاسخ‌گو تبدیل می‌کنند. ایران نیز پس از کشف نفت توسط ویلیام ناکس دارسی، به‌جای استفاده از این ثروت در جهت توسعه پایدار، وابستگی شدیدی به درآمدهای نفتی پیدا کرد که نتیجه آن تبدیل دولت به یک دولت رانتیر بود.


دولت رانتیر و پیامدهای آن

وابستگی دولت به درآمدهای نفتی، یعنی اقتصاد ایران رانتیر شده است. درآمدهای نفتی به دولت‌ها این امکان را می‌دهد که بدون نیاز به اخذ مالیات از مردم، به منابع مالی گسترده‌ای دست یابند. این امر موجب می‌شود که دولت‌ها از نظر اقتصادی و اجتماعی از مردم فاصله بگیرند و در مقابل، این منابع را برای تقویت پایگاه قدرت خود و توزیع رانت در میان حامیان خود به کار گیرند. این روند، به ظهور ساختارهای اقتدارگرا، گسترش فساد و رقابت‌های غیرشفاف سیاسی منجر شده است.

موافقان ملی شدن صنعت نفت، این اقدام را نقطه عطفی در تاریخ استقلال ایران می‌دانند، اما منتقدان معتقدند که ورود شرکت‌های خارجی مانند دارسی و سرمایه‌گذاری بریتانیا در ایران موج مدرنیزاسیون همه‌جانبه را ایجاد کرد که حتی می‌توان آن را به یک «انقلاب صنعتی» تشبیه کرد. این مدرنیزاسیون شامل تأسیس پالایشگاه آبادان (بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان در آن زمان)، ساخت اسکله‌های صنعتی، احداث خطوط راه‌آهن، ایجاد نیروگاه‌های برق، راه‌اندازی سیستم اداری و اطلاعاتی، ایجاد بیمارستان‌ها، مدارس، ورزشگاه‌ها، کارخانه‌های یخ‌سازی، پارک‌ها و دیگر زیرساخت‌های اساسی بود. این تغییرات، جامعه‌ای که پیش‌تر عمدتاً روستایی بود و به کشاورزی و دامداری متکی بود، به سمت صنعتی شدن سوق داد.

در نهایت، این پرسش همچنان باقی است که آیا سیاست‌های مصدق، در مجموع به توسعه پایدار ایران کمک کرد یا موجب شد که اقتصاد کشور وارد چرخه‌ای از تنش‌های داخلی و خارجی، رانت‌جویی و ضعف نهادهای مدرن شود؟ آیا امکان داشت که مسیر دیگری برای ملی شدن صنعت نفت و کاهش وابستگی ایران به قدرت‌های خارجی انتخاب شود که هم استقلال را حفظ کند و هم ساختارهای اقتصادی را بهبود ببخشد؟ پاسخ به این پرسش، نیازمند نگاهی عمیق‌تر به تاریخ و بررسی تأثیرات بلندمدت تصمیم‌های آن دوره بر وضعیت کنونی کشور است.


پی‌نوشت

در این متن، از تحلیل‌ها و دیدگاه‌های مختلف پژوهشگران و تحلیل‌گران حوزه‌ی تاریخ و علوم سیاسی درباره‌ی نهضت ملی شدن صنعت نفت و رویدادهای مرتبط با آن استفاده شده است. به‌ویژه، دیدگاه‌های موسی غنی‌نژاد درباره‌ی نقش پوپولیسم در سیاست‌های محمد مصدق، تحلیل‌های شهرام اتفاق درباره‌ی تأثیر بازیگران داخلی و خارجی در فرآیند ملی شدن نفت، و بررسی‌های محسن آزموده درباره‌ی اسناد و روایت‌های تاریخی مرتبط با این دوره، در تدوین این متن مورد توجه قرار گرفته‌اند. علاوه بر این، از نظرات دیگر پژوهشگران و منابع مستند تاریخی برای ارائه‌ی تصویری جامع و تحلیلی از این مقطع حساس تاریخ معاصر ایران بهره‌برداری شده است.


انتهای پیام

#کودتای 28 مرداد
#سخنرانی مصدق
#دکتر مصدق
#نفت
#ملی شدن نفت
#صنعت نفت
لینک کوتاه

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید